آسیب شناسی سازمانی
(organizational pathology)
بخش سوم: تمایز میان «مسائل سازمانی» و «آسیب های سازمانی»
اغلب آسیب های سازمانی را با سایر مسائل و مشکلات سازمانی به اشتباه می گیرند. بنابراین آسیب شناس سازمان در همان گام های نخستین تشخیص، ممکن است منحرف شود و دچار خطا گردد. برای پرهیز از چنین خطایی، باید ویژگی های آسیب ها یا به عبارت بهتر، ماهیت و چیستی آسیب ها را روشن نمود.
آسیب های سازمانی سه ویژگی مشخص دارند:
ویژگی نخست: «تحمیلی و ناخوشایند هستند».
واژه آسیب یا patho که از پزشکی اقتباس شده، بیشتر بار معنایی «منفی و ضد ارزش» دارد. یعنی هیچ کسی آن را به دلخواه برای خود انتخاب نمیکند، بلکه آسیب ها و صدمات همواره بر ارگانیسم ها تحمیل می شوند.
علت این امر، آن است که آسیب ها تعادل و نظم موجود بین عناصر تشکیل دهنده یک سیستم را بر هم میزنند و خوشایند نیستند. به همین علت ظهور آسیب ها در نسوج و یاخته ها با علائم درد و احساس نا خوشایندی همراه است. امروزه آسیب های سازمان، به عنوان «ارزش های منفی» و در اکثر مواقع، «ضد ارزش» تلقی می شوند. بنابراین همه مسائل و مشکلاتی که در سازمانها ظهور می کنند، آسیب نمی باشند، بلکه آن دسته از مسائل و مشکلاتی را که در ساختارها و کارکردهای سازمان اختلال ایجاد کرده و واکنش مناسب سازمان با محیط را بر هم میزنند، میتوان آسیب تلقی کرد. .
در حقیقت آسیب ها، علل، عوامل و مسائلی هستند که عدم کارایی، عدم رضایت و اتلاف منابع در سازمان را تشدید می نمایند.
تمایز بین «مسائل و مشکلات عادی» و «آسیبها»، از این نظر مهم است که امروزه سازمانها به علت پیچیدگی سیستم ها و اهداف چند بعدی و مقاصد چند منظوره، همواره با مسائل و مشکلات عجین هستند.
مدیریت نوین، امروزه توجه خاصی به مسائل سازمانی دارد و نه تنها درگیری با مسائل و مشکلات متعدد و متنوع در سازمانها امری «منفی و ضد ارزش» نیست، بلکه حل مسئله یکی از مهارت های ضروری و اجتنابناپذیر مدیریت سازمانهای امروزی است و هرچه سازمانها، مترقی تر و توسعه یافته تر می شوند با مسائل و مشکلات گستردهتر و پیچیدهتری مواجه میشوند.
ویژگی دوم: «آسیب ها تسری می یابند و تشدید میشوند».
همانگونه که وقتی آسیب ها در نسوج و بافت های موجودات زنده راه می یابند شروع به تشکیل ساختار انگلی نموده و مانند خوره، محیط خود را فاسد کرده و تکثیر و گسترش می یابند، به همین منوال در ساختارها و کارکردهای سازمان هم اتفاقات مشابهی روی میدهد.یعنی با شکل گیری آسیب و ایجاد اختلال در یک ساختار سازمانی، در ظرف زمانی نه چندان طولانی، عملکرد عادی ساختارهای مجاور آن هم مختل شده و آسیب به تدریج در سراسر رده ها و سطوح دیگر سازمانی تسری و گسترش می یابند. بنابراین، تشخیص آسیب ها از نظر زمانی بسیار مهم است.
ویژگی سوم : «آسیبها موجب افزایش آنتروپی در سازمان میشوند».
آنتروپی مهمترین ویژگی آسیب های سازمانی است. در سازمان دچار آسیب، آنتروپی مرتبا افزایش می یابد و سرانجام تمام سیستم ها را از پای در می آورد. آسیبهای سازمانی با ایجاد اختلال در ساختارها، موجب حرکت سازمانها به سوی بی نظمی و زوال میشوند و تخریب های چشمگیری ایجاد میکنند.
با توجه به آنچه بیان کردیم، میتوان به جمع بندی زیر رسید:
امروزه تغییرات و تحولات محیطی از یک سو، و نیاز به توسعه یابی سازمان ها از سوی دیگر، موجب شکل گیری مسائل بسیاری برای سازمانها شده است.بنابراین شیوه ی برخورد با این مسائل و توانایی در حل موثر آنها ، یکی از مهارت های ضروری برای مدیران در کلیه سطوح است. مهارت دیگری که مدیران بایستی از آن بهرهمند گردند، تشخیص آسیب ها و متمایز ساختن آنها از مسائل سازمانی است.
آسیب های سازمانی با مسائل و مشکلات رایج سازمانها متفاوت و متمایز میباشند. زیربنایی ترین و مهم ترین تفاوت آسیبها و مسائل سازمانی در اینجاست که آسیب ها ناخواسته و تحمیلی بوده، در نظم و به هم پیوستگی عناصر و ارکان سازمان اختلال به وجود آورده و در سطوح مختلف آن تسری و گسترش می یابند و همواره منجر به افزایش آنتروپی سازمان می گردند؛ در حالی که مسائل و مشکلاتی که ناشی از تغییرات، تحولات و پیچیدگیهای سازمانها است، آگاهانه و با برنامهریزی قبلی بوده و برای مواجهه با تغییرات و تحولات محیطی به وجود می آیند. همان طور که گفتیم آسیب ها از نوع مسائل و معضلاتی می باشند که در اثر ندانم کاری ها، عدم صلاحیت ها و روابط قدرت در سازمانها ایجاد می شوند و حیات سازمان را در معرض خطر نابودی قرار می دهند. روانشناسان صنعتی و سازمانی میتوانند مدیران سازمانها را در شناسایی و متمایز ساختن آسیب ها و مسائل سازمانی و رفع آنها یاری دهند.